آلزایمر

مادرش آلزایمر داشت بهش گفت مادر یه بیماری داری. باید بخاطر همین ببریمت آسایشگاه سالمندان مادر گفت چه بیماری؟ گفت آلزایمر گفت یعنی همچیو فراموش میکنی مادر گفت مثل اینکه خودتم همین بیماری رو داری گفت: چطور؟ مادر گفت انگار یادت رفته با چه زحمتی بزرگت کردم ... چقدر سختی کشیدم تا بزرگ بشی ... کمر خم کردم تا قد راست کنی ... پسر رفت تو ی فکر ... برگشت به مادرش گفت : مادر منو ببخش گفت: براچی؟ گفت : به خاطر کاری که میخواستم بکنم مادر گفت : من که چیزی یادم نمیاد ....



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: شنبه 28 تير 1393برچسب:,
ارسال توسط آرزووووووو تنها