بیاموزیم اگر کسی یادمان نکرد یادش کنیم، شایداو تنهاتر از ما باشد...
پریدن، باور پرنده ای است که به پرواز می اندیشد وگرنه دلیل پرواز پر نیست…!!!
ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﮐﻬﻒ ﯾﮏ ﺷﻮﺧﯽ ﺳﺖ،ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﮐﻪﺑﺨﻮﺍﺑﯽ،ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺑﺮﻧد....
اعتبار آدمها به حضورشان نیست
به دلهره ای است که در نبودنشان درست می کنند...
زندگی اجبار است ...
مرگ انتظار است ...
عشق یک بار است ...
جدایی دشوار است ...
زندگی زیباست زشتیهای آن تقصیر ماست،
در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست!
زندگی آب روانی است روان میگذرد
آنچه تقدیر من و توست همان میگذرد...
شانه هایی که هیچوقت سر به رویشان نگذاشته ام !
امشب گرمای دستانت را ندارم ،
دستانی که هیچگاه به دستم گرمی ندادند...
امشب از فاصله میگویم ،تلخترین واژه ی رایج بین قلبها !!!
دوست داشتن را تجربه کردم ، وبرایش ارزش قائل شدم...
دلتنگی را با همه ی وجود حس کردم ودر درون خود شکستم!
معنای خط فاصله را در کتابهای دوران کودکیم آموختم ...
وکشیدن یک خط تنها چیزی بو د که از فاصله میدانستم !!.
اما سالها از آن زمان گذشت و...
اکنون میدانم فاصله دیگر مفهومش یک خط راست کوچک نیست!!!
بلکه جدایی شکننده ای است بین دو قلب عاشق...
امشب فاصله بیداد میکند ،حال و هوای دلم ابریست ،
چون آسمان گرفته ی شهرم...
فاصله دلتنگی به همراه دارد ودلتنگی مرگ می آفریند؛
بیزارم از این خطهای بیشمار فاصله ای که بین ما صف کشیده اند...
من از فاصله بیزارم ،از فاصله شکوه ها دارم ،از فاصله وحشت دارم !!!
میدانم فاصله با دلتنگی اش مرا به کام مرگ می کشاند ...
کاش فاصله نبود و قدرت درکش را نداشتم و
تنها چیزی که از فاصله می فهمیدم
همان خطهای تیره ی کوچک دوران کودکیم بود...
زندگی به من آموخت که چگونه گریه کنم اما گریه به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم.....
چه شب است يارب امشب كه ز پس سحر ندارد.......
من و باز آن دعاها كه يكی اثر ندارد......
غلط است اين كه گويند دل به دل راه دارد.......
دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد......
عشق مانند عابری است که گاه خود را به کوری میزند تا تو از خیابان عبورش دهی بی آنکه بدانی او عبورت میدهد.
من عاشق نگاه مهربون و زیبای توام
دیوونه چشمای روشن و فریبای توام
وقتی توی چشام نگاه می کنی و دروغ میگی
حس میکنم من عاشق همین دروغای توام.......
مردن آن نیست که در سینه ی خاک دفن شوم مردن آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم
بر خاک بخواب نازنین،تختی نیست. آواره شدن ,حکایت سختی نیست. از پاکی اشکهای خود فهمیدم، لبخند همیشه راز خوشبختی نیست......
یاد گرفتم که عشق با تمام عظمتش دو سه ماه بیشتر زنده نیست یاد گرفتم که عشق یعنی فاصله و فاصله یعنی دو خط موازی که هیچگاه به هم نمی رسند یاد گرفتم در عشق هیچکس به اندازه خودت وفادار نیست و یاد گرفتم هر چه عا شق تری ، تنهاتری
آفرین به عشق به عاشقی. نفرین به بخت و سرنوشت. به اون نگاه که عشقتو. تو سرنوشت من نوشت. نفرین به من نفرین به تو. نفرین به عشق من و تو. به ساده بودن منو. به اون دل سیاه تو..........
میدونی آدما بین الف تا ی قرار دارند. بعضی ها مثل " ب " برات میمیرند، مثل " د " دوستت دارند، مثل " ع " عا شقت میشوند، مثل " م " منتظر می مونند تا یه روز مثل " ت " تنهات بذارن.......
زرد است كه لبريز حقايق شده است تلخ است كه با درد موافق شده است شاعر نشدی وگرنه می فهميدی پاييز بهاری است كه عاشق شده است..............
اگر میدانستی که چه طعمی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن از من خسته نمی پرسیدی که چرا تنهایی
مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید به دست آورید وگرنه مجبور خواهید شد چیزهایی را که بدست آورده اید دوست بدارید
روزگار! به من آموخت که:
دست دادن معنی رفاقت نیست...
بوسیدن قول ماندن نیست...
و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست...
چه ساده با گریستن خویش زاده می شویم
و چه ساده با گریستن دیگران از دنیا می رویم
و میان این دو سادگی معمایی می سازیم
به نام زندگی